ضیاء قرآن امیرالمؤمنین(ع)

متن مرتبط با «ماست» در سایت ضیاء قرآن امیرالمؤمنین(ع) نوشته شده است

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست ژاله اصفهانی

  • ***زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست***زندگی صحنهٔ یکتای هنرمندی ماستهرکسی نغمهٔ خود خواند و از صحنه رودصحنه پیوسته بجاستخرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد***بشکفد بار دگر لالهٔ رنگین مراد***بشکفد بار دگر لالهٔ رنگین مراد،غنچه سرخ فروبسته دل باز شودمن نگویم که بهاری که گذشت آید بازروزگاری که به سر آمده، آغاز شود.روزگار دگری هست و بهاران دگر***شاد بودن هنر است شاد کردن هنری والاتر***شاد بودن هنر استشاد کردن هنری والاترلیک هرگز نپسندیم به خویشکه چو یک شکلک بی‌جان شب و روز،بی‌خبر از همه، خندان باشیمبی‌غمی درد بزرگی است،که دور از ما باد!***نه برکه، نه رود***یاد تو، قطره قطره می‌چکد از چشممروی تو ، رفته رفته می‌رود از یادمنه برکه، نه رودمرا بسوزانید و خاکسترم رابر آبهای رهای دریا برافشانینه در برکه، نه در رود:که خسته شدم از کرانه‌های سنگواره و از مرزهای مسدود بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست سهراب سپهری

  • زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست سهراب سپهری" شاهکارهای شعر نو پارسی"دل من دير زماني ست كه مي پندارددوستي نيز گلي ست…مثل نيلوفر و نازساقه ي ترد ظريفي داردبي گمان سنگ دل است آنكه روا مي داردجان اين ساقه ي نازك را دانسته بيازارددر زميني كه ضمير من و توستاز نخستين ديدار ؛ هر سخن هر رفتاردانه هايي ست كه مي افشانيم؛ برگ و باري ست كه مي رويانيمآب و خورشيد و نسيمش مهر استگر بدان گونه كه بايست به بار آيدزندگي را به دل انگيزترين چهره بيارايدآنچنان با تو درآميزد اين روح لطيفكه تمناي وجودت همه او باشد و بسبي نيازت سازد از همه چيز و همه كسزندگي گرمي دل هاي به هم پيوسته استتا در آن دوست نباشد همه درها بسته استدر ضميرت اگر اين گل ندميده است هنوزعطر جان پرور عشق؛ گر به صحراي نهادت نوزيده است هنوزدانه ها را بايد از نو كاشتآب و خورشيد و نسيمش را از مايه جان خرج مي بايد كردرنج مي بايد برد… دوست مي بايد داشتزندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماستهر كسي نغمه خود خواند و از صحنه رودصحنه پيوسته بجاست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها